در این مقاله، ماهیت حقوقی عدالت ترمیمی در ایالاتمتحده بررسی میگردد که به طور روزافزون، درحال رسمیتر شدن است. در دهههای گذشته، در تعداد قابلتوجهی از تحقیقات، روشهایی اثبات شدهاند که از طریق آنها، عدالت ترمیمی به جرائم و آسیبها، واکنش اجتماعی متفاوتی نشان میدهد. همچنین، در این تحقیقات، چگونگی اعطای اختیار به افراد و گروهها بررسی میشود. بدینوسیله، میتوان خشونت، واکنش به بیعدالتیهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و نیز مقاومت در برابر نابرابریهای ساختاری کنونی را بررسی نمود. هنوز هم در این حوزه خلأیی آشکار دیده میشود (و آن نیاز به) بررسی جامع نظری و تجربی مدونسازی عدالت ترمیمی در قوانین ایالتی است. باتوجه به گسترش دامنهی عدالت ترمیمی در مجموعه قوانین رسمی و نیز عملیاتیسازیشان در چند سیستم عمومی، انجام چنین تحقیقاتی ضروری است. براساس دادههای بهدست آمده از تجزیه و تحلیلی که برای اولین بار در پنجاه ایالت انجام گرفت، در این مقاله چنین استدلال میشود: میزان کنونی درونیسازی عدالت ترمیمی در قوانین، بیانکنندهی پیدایش هنجار قانونی جدیدی است. براساس این یافتهها، نگرشهای کنونی در مورد عدالت ترمیمی حتماً باید به صورت هنجار بنیاد و تجربی دوباره بررسی شود. این یافتهها، مسیرهای جدیدی در تحقیقات ایجاد کردند، اما این تنها علت اهمیت زیاد این یافتهها برای اصلاحطلبان نیست. آنها قصد دارند قوانین، خطمشیها و سیستمهایی را ارتقاء دهند که به افزایش بیطرفی، برابری و عدالت منجر میشود. همچنین این یافتهها برای حقوقدانانی مهم است که به طور روزافزون با فرآیندهای ترمیمی رسمی سر و کار دارند. درونیسازی و انتشار عدالت ترمیمی در قوانین ایالتی نیاز به نقشآفرینی قضات، وکلا و کنشگران این حوزه را افزایش داده است. بدینوسیله میتوان به صورت نظری و عملی، عدالت ترمیمی را درک کرد. همچنین باتوجه به کاربرد عدالت ترمیمی در مراحل مختلف فرآیندهای حقوقی، اکنون، آنان میتوانند تصمیماتی بگیرند.