در خصوص استفاده از مجازات حبس در دوران اخیر، همواره در بین حقوقدانان و دستگاه قضایی یک کشمکش و مجادله وجود داشته است که همه و همه نشان از یک ضرورت مهم و با اهمیت دارند. این ضرورت چیزی جز سیاست حبس زدایی نمی باشد. در سال های گذشته با بررسی عملکرد دستگاه قضایی در برخورد با معضلات و مشکلات حقوقی که مردم با آن سر و کار دارند، به خوبی مشاهده می شود که این قوه اقدامات مناسب و بی سابقه ای را در رابطه با حبس زدایی و استفاده از مجازات های جایگزین حبس شروع و به ثمر رسانده است. زیرا با اجرای مجازات حبس، جمعیت کیفری زندان و تکرارکنندگان جرم به طور روز افزون افزایش می یابد و امروزه تردیدهای فزاینده ای نسبت به نقش کیفر سالب آزادی اعم از کوتاه مدت و بلندمدت و مشروعیت آن ایجاد گردیده و از رواج اولیه آن بیش از پیش کاسته می شود. اندیشمندان حقوق کیفری اکنون برای گریز از مشکلات زندان ها ضمن تحدید قلمرو این مجازات راه حل هایی را ارائه می کنند که فاقد معایب سالب آزادی بوده و در بردارنده کنترل، اصلاح، جبران و پیشگیری مناسب برای این مجازات باشد. یکی از مهم ترین روش ها برای تحدید این مجازات، تدابیر جایگزین می باشد که ضمن برآورده کردن هدف های کیفری، هزینه های مادی و معنوی اجرای مجازات زندان را کاهش می دهند. در این اندیشه به زندان به مثابه آخرین حربه نگریسته می شود و تا هنگامی که دیگر شیوه های کیفردهی دسترس پذیر و سودمند باشد توسل به زندان ناموجه تلقی شده است.